سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جک

یک روز یک نفر یک قابلمه به یکی از همسایه هاش قرض میده بعد همسایش یک قابلمه کوچکتر به اون می ده و بعدمیگه این بچشه چی خوب سری بعدی یک قابلمه

 بزرگتر بهش میده بعدش که میره

قابلمهش بگیره یکقابلمه کوچکتر بهش میده بعد میگه مادره سر زایمان مرد 

یک روز یک اقاهی میره بالای سیم های برق و یک اقایی میگه ای حاجی سیم ها لخته میگه یاالله یاالله

   ترکه داشت باخره شطرنج بازی می کرد یک نفر می گه چی خره باهوشی ترکه میگه خیلی هم باهوش نیستی یک یکیم